English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pushchair U صندلی چرخدار
pushchairs U صندلی چرخدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
baby carriage U صندلی چرخدار بچه
baby carriages U صندلی چرخدار بچه
Other Matches
rocking chairs U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
rocking chair U صندلی تاب صندلی راحتی تکان خور
faldstool U صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
camp chair U صندلی سفری صندلی صحرایی
daisywheel U چرخدار
daisywheels U چرخدار
wheeled U چرخدار
vehicle cargo U بار چرخدار
crash dolly U جرثقیل چرخدار اخراجات
skated U سرسره بازی کردن کفش چرخدار
skates U سرسره بازی کردن کفش چرخدار
skate U سرسره بازی کردن کفش چرخدار
jahemmy U جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
stalling U صندلی
santalaceous U صندلی
place U صندلی
footstool U صندلی
chairs U صندلی
footstools U صندلی
stall U صندلی
jump seat U صندلی تا شو
seats U صندلی
chair U صندلی
chaired U صندلی
chairing U صندلی
seated U صندلی
places U صندلی
box seat U صندلی لژ
seat U صندلی
placing U صندلی
swivel chair U صندلی چرخان
camp chair U صندلی تاشونده
morris chair U صندلی راحتی
he nestles in the chair U در صندلی غنوده
folding seat U صندلی تاشو
drive's seat U صندلی راننده
choir-stall U صندلی بلند
armchair U صندلی راحتی
armchairs U صندلی راحتی
office chair U صندلی اداری
arm U دسته صندلی
carrycot U صندلی کودک
carrycots U صندلی کودک
adjustable seat صندلی متحرک
deckchair U صندلی تاشو
deckchairs U صندلی تاشو
shooting stick U صندلی عصایی
shooting sticks U صندلی عصایی
parliamentary seat U صندلی مجلسی
boatswain's chair U صندلی نقاله
rocking chair U صندلی گهوارهای
hot seat U صندلی الکتریکی
antimacassar U رویهء صندلی
sittings U نشیمن صندلی
easy chair U صندلی راحت
bucket seat U صندلی یکنفری
bucket seats U صندلی یکنفری
an odd chair U صندلی تکی
tier U ردیف صندلی
tiers U ردیف صندلی
hot seat U صندلی برقی
arm chair U صندلی راحتی
rockers U صندلی گهوارهای
elbowed U دسته صندلی
elbow U دسته صندلی
elbows U دسته صندلی
sitting U نشیمن صندلی
armrest U دستهء صندلی
rocker U صندلی گهوارهای
easy chairs U صندلی راحت
rocking chairs U صندلی گهوارهای
antimacassars U رویهء صندلی
twisboat chair U قایق- صندلی تابدار
armchairs U صندلی دسته دار
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
seat belt U کمربند صندلی هواپیما
wheel chair U صندلی چرخ دار
armchair U صندلی دسته دار
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
a seat by the window U یک صندلی کنار پنجره
ejection seat U صندلی پران [هواپیمایی]
shooting sticks U صندلی جمعشو و متحرک
ejector seat U صندلی پران [هواپیمایی]
shooting stick U صندلی جمعشو و متحرک
reseats U صندلی جدید دادن
reseating U صندلی جدید دادن
reseated U صندلی جدید دادن
reseat U صندلی جدید دادن
office swivel chair U صندلی گردان اداری
cathedra U [صندلی اسقف در کلیسا]
elbow chair U صندلی دسته دار
fishing chair U صندلی در قایق ماهیگیری
arm chair U صندلی دسته دار
woolsack U کرسی یا صندلی دادگاه
dossel U پشتی صندلی وغیره
dossal U پشتی صندلی وغیره
deck chair U صندلی حصیری تاشو
curule chair U صندلی عاج نشان
cat sleep U چرت روی صندلی
cat nap U چرت روی صندلی
caner U بافنده صندلی حصیری
back seat U صندلی عقب اتومبیل
seat-belt U کمربند صندلی هواپیما
garden seat U صندلی یانیمکت باغبانی
wheelchairs U صندلی چرخ دار
window seat U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
wheelchair U صندلی چرخ دار
tuffet U صندلی یانشیمن کوتاه
window seats U صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
seat-belts U کمربند صندلی هواپیما
splat U میله تزئینی پشت صندلی
arm U اسلحه دستهء صندلی یا مبل
backless bench U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
Dust has accumulated [settled] on the chairs. روی صندلی ها خاک نشسته
prince's feather U تزئین برجسته پشت صندلی
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Keep a free(an empty)seat for me. U یک صندلی خالی برایم نگاهدار
castors U چرخ زیر صندلی یامیز
castor U چرخ زیر صندلی یامیز
casters U چرخ زیر صندلی یامیز
benchstool U نیمکت [صندلی] بدون پشتی
club chair U صندلی دسته دار بزرگ
choir-stall U [صندلی های مبلی گروه کر]
windsor chair U صندلی دارای پشتی منحنی
caster U چرخ زیر صندلی یامیز
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
Have a seat, please! U خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
sedilia U یکی از سه صندلی محراب یاصدر کلیسا
love seat U صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
stool U کرسی صندلی مستراح فرنگی مدفوع
slats U چوب مداد میله پشت صندلی
slat U چوب مداد میله پشت صندلی
high chairs U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
the hall seats one thousand U تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
barrel chair U صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
night chair U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool U صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
hammock chair U صندلی راحتی تاشوکه پشت ان پارچه ایست
high chair U صندلی پایه بلند غذا خوری بچه
Is this seat taken? U آیا این صندلی گرفته شده است؟
The stage was bare but for [save for] a couple of chairs. U صحنه نمایش به استثنای چند تا صندلی لخت بود.
reservation U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservations U رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
moquette U پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
an odd chair U صندلی که پنج تای دیگر جور خود نداشته باشد
gradine U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
gradin U یک سری صندلی یا پلههای کوتاه که یکی بالای دیگری قرار دارد
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
ejection seat U صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
musical chairs U نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com